این مطلب اول خطاب به خودم وبعد خطاب به همه ی بانوان شیعه.
یه مطلب گذاشته بودم که میگفت:درس من و تو از عاشورا چیست بانوی شیعه؟؟؟
حالا می نویسم سهم من و تو در دفاع از حرم چیست بانوی شیعه؟؟؟
این مطلب اول خطاب به خودم وبعد خطاب به همه ی بانوان شیعه.
یه مطلب گذاشته بودم که میگفت:درس من و تو از عاشورا چیست بانوی شیعه؟؟؟
حالا می نویسم سهم من و تو در دفاع از حرم چیست بانوی شیعه؟؟؟
وصیت نامه ی شهید مدافع حرم
علی شاه سنایی
شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال و رفتار و اخلاص، خود را اندازه آن کنیم…..انشاالله.
پروردگارا من با تو عهد بستم که در دنیا به فرمان تو باشم. شهادت بر یگانگی و توحید تو می دهم که جز تو خدایی نیست. تو یگانه و بیهمتایی، تو یکتا و شریکی نداری، گواهی می دهم که بهشت و جهنم حق است و موجود؛ و اقرار می کنم که حساب و کتاب و میزان و صراط حق است.
خدایا تو را سپاس می گویم این لیاقت را به من عطا نمودی که پی به عظمت تو ببرم و حق را از باطل تشخیص دهم، آن گاه خانه و زندگی را رها کنم و به سوی تو هجرت نمایم و در صف رزمندگان و جهادگران راه تو حضور یابم و از مظلومان عالم دفاع کنم.
خدایا امید آن دارم که سرخی خونم، سیاهی گناهانم را غسل دهد و پاک شدن از گناه موجب آن شود که در جمع شهدای اسلام سر افکنده نباشم.
در این راه کسی مرا مجبور نکرد که از پدر و مادر عزیزتر از جانم و از همسر مهربان و یار و یاور و در سختی ها و اقوامم چشم بپوشم، بلکه تنها برای رضای خدا و پیروی از ولایت فقیه و دفاع از مظلوم و نابود کردن دشمنان اسلام.
ای مردم این جانها از خودمان نیست، آن را خداوند تبارک و تعالی به ما داده و روزی هم از همه می گیرد. پس اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است که چه بهتر انسان در راه خدا کشته شود.
*سفارش به برادران و خواهران دینی
و اما ای برادران و خواهران دینی به شما سفارشی می کنم به پیروی از ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بی قید و شرط به فرمایشات ایشان و احترام به پدر و مادر که خیلی به گردن ما حق دارند، خواندن زیارت عاشورا، من خود هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم، نتیجه آن را در زندگی دیدم و از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند، مخصوصا در مجالس روضه امام حسین(ع).
*صحبت شهید با پدر و مادر
اما پدر و مادر عزیزم من می دانم شما با چه زحمتی مرا بزرگ کردید من هر چه دارم بخاطر روزی حلالی است که شما سر سفره آوردید و تلاش کردم که شما را از خود راضی کنم اما نتوانستم و از شما می خواهم مرا حلال کنید و در نبود من صبر کنید و صبور باشید مانند امام حسین و حضرت زینب و به خود افتخار کنید که چنین فرزندی تقدیم انقلاب کردید من هم قول می دهم که اگر اختیار داشته باشم شما را شفاعت کنم و اگر خواستید در مراسم من گریه کنید برای جوان امام حسین(ع) و شهدای دشت کربلا گریه کنید و بعد از من، هوای همسر و فرزندم زهرا کوچولو را داشته باشید.
* صحبت شهید با همسرش و سفارش برای تربیت دخترش زهرا
و صحبتی با همسر مهربانم شما هم مرا حلال کنید در این چند سالی که با هم بودیم از شما جز احترام و بزرگی و پاک دامنی ندیدم و از شما تشکر می کنم که یار و یاور من در سختی ها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر می کنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما می خواهم که زهرا کوچولو نور چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسایل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی و خواهش می کنم که در مراسمم خود را کنترل کنی و الگو باشی، من هم شما را فراموش نخواهم کرد ای مهربان ترین همسر دنیا خیلی دوستت دارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم و امیدوارم که حضرت زهرا شما را شفاعت کند.
*سخن شهید با همکاران
ای همکاران و پاسداران سبز پوش به خود افتخار کنید که در این نهاد مقدس مشغول به خدمت و در صف رزمندگان و جهاد گران هستید و دعا کنید که همگی عاقبت به خیر شویم و از شما می خواهم که این حقیر را حلال کنید مخصوصا بچه های با مرام گروهان تخریب و ۲۰ روز از مرخصی های استحقاقی من را به خاطر کم کاریها و کارهای شخصی که در وقت اداری انجام داده ام کم کنید، اگر شهادت قسمتم شد مرا در گلستان شهدا دفن کنید.
*صحبت شهید با خواهران و برادران خود
خواهر و برادران خوبم شما هم مرا حلال کنید و سعی کنید در همه شرایط باعث سر بلندی پدر و مادر باشید و جای خالی مرا در خانه برای پدر و مادر پر کنید و در خانه با صدای بلند اذان بگویید و قرآن بخوانید و احترام به پدر و مادر را فراموش نکنید که بهشت زیر پای مادران است و در مراسم من آبرو داری کنید و هر کس در مراسم من شرکت کرد احترام کنید.
*سخنی با بچه های هیئت ال یس
و شما رفقا و بچه های محل و بچه های هیئت ال یاسین، قدر این جلسه ها را داشته باشید و سعی کنید در این جلسه ها شرکت کنید و شما را وصیت می کنم که در مورد دیگران قضاوت نکنید، ما همه در حال امتحان هستیم. امیدوارم که موفق باشید و این بنده حقیر را هم حلال کنید.
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم/ جز پسر فاطمه ارباب نداریم
منبع:http://www.defapress.ir
امروز حال عجیبی دارم.یک بغض فرو خورده ..یک حسرت ، به اندازه ی تمام عمرم....
دلم هوای شهدا رو کرده ...اما نه شهدای کربلا...و نه حتی شهدای دفاع مقدس...
دلم هوای شهدای مدافع حرم رو کرده..
دوباره عطر شهادت توی فضای کشورمون پیچیده..زرق برق دنیای امروز مثل گوساله ی سامری خیلی هامون رو با خودش برد ، دلمون رو برد...اما شهدا زرنگ بودند . توی رفاه و تجملات بعداز جنگ غرق نشدند.مواظب دلشون بودند.دلشون فقط با شنیدن اسم مهدی غش میرفت.همین.
اگر کسی اسم وبلاگی رو بلده که زندگی نامه وعکس شهدای حرم رو داره خواهشا به من معرفی کنه.
روحم تشنه س.بد جوری. تشنه ی دیدن شهدای تازه .شهدای ماه قبل، هفته ی قبل،یاشایدم روز قبل.شهدایی که توی فضای آلوده ی شهر ما نفس کشیدند،هم سن ماهستند. اما ایمانشون وروحشون خیلی بلند تر از روح ماهاست.آسمونی آسمونی
وبه ما ثابت کردند: در شهادت باز بازه!