حسینیه دل

از روزى که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه ی عطش جارى ساخته‏ اند، از شبى که در پیاله ی دلمان شربت گواراى ولایت ریخته‏ اند، دلمان یک حسینیه ی پر شور است...

حسینیه دل

از روزى که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه ی عطش جارى ساخته‏ اند، از شبى که در پیاله ی دلمان شربت گواراى ولایت ریخته‏ اند، دلمان یک حسینیه ی پر شور است...

#wrp .header{ background:url(image.png) no-repeat center;}
حسینیه دل

هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب «جهادالنفس» را مطالعه کنید و به آن عمل کنید بعد از یکسال خواهید دید که حتما عوض شده اید، مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی کند.

پر بیننده ترین مطالب

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۵اسفند
دارم‌در اینترنت عکس شهدای حرم رو جست وجو می کنم.می بینم بعضی ها باقباحت تمام اومدن عکس تبلیغاتی در تشییع شهدای حرم انداختند‌.یعنی ما خوبیم.ما دنباله رو شهداییم.اما به نظر من این کارفقط سو استفاده تبلیغاتیه.واقعا که.حالم به هم خورد از این وقاحت.آدم چقدر دنبال دنیا باشه که...
صما الف
۰۴اسفند

بعضی چیزا تکراریش هم به آدم حس قشنگ میده.

مثل همین تصویر.(خنده ی شهدای مدافع حرم)

                         

لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست. لختی بخند خنده ی تو زیباست.

تابستون امسال برای اولین بار در یک نمایشگاه دفاع مقدس چهره ی خندان یک شهید رو دیدم که داشتم شاخ در می آوردم.با این که تصویرش کیفیت عکس های امروزی رو نداشت اما چنان واضح بود که قابل انکار نبود.خود شهید در وصیت نامه اش دعا کرده بود که هنگام دفن چهره ش خندان باشه .این خنده از عمق وجود شهید بود. یعنی این قدر بهش عطا کرده بودند که دیگه راضی راضی شده بود. انگار ازش پرسیده بودن:بسه یا بازم بهت عطا کنیم؟

دیگه از صمیم قلب خندیده بود وگفته بود:بسه!

این که در آن لحظه ی حساس اول قبر خنده به لب آدم باشه یعنی آخر رستگاری.یعنی راهمو درست رفتم.یعنی ما بر حقیم .یعنی...شما چی فکر می کنید؟

من در حدی نیستم که بخوام نظر بدم.ولی فکر میکنم این خنده به سختی دل کندن از دنیا ی شهید ربط داره. مثلا یه شهیدخندانی رو دیدم که2 تا بچه ی کوچولود اشت.شاید زیر سه سال.بخاطرسختی ای که برای جدایی از اون ها کشیده خدا بیشتر بهش عطا کرده تا آثار رضایتش بر ما هم نمایان شده.شایدم از خدا خواسته بود چهره اش خندان باشه تا بچه هاش برای آخرین بار چهره ی متبسم پدر در ذهنشون بمونه و باهاش وداع کنند.نمیدونم چرا یاد لحظه ی وداع یتیمان بانو حضرت زهرا افتادم که  دست از کفن درآورد و برای آخرین بار بچه هاش رو بغل کرد....

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران                  کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا

من که با دیدن این خنده ها به گریه افتادم. نمی دونم چرا؟

صما الف